دانشیار گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چکیده
ابوطالب، برپایه دادههای تاریخی، یکی از شخصیتهای بزرگ دوره پایانی تاریخ جاهلیت عرب و عهد آغازین اسلامی و دارای نقشی موثر و مثبت در حیات نبوی بود. وی با اینکه به حکم جایگاه سنتی خود، سه مأموریت دفاع از خانواده و انسجام آن، محافظت از نظام قبیله، شهر و ساختار آن، و ایفای نقش مراقبت از آیینها و باورهای پذیرفته شده را بر عهده داشت، اما بهرغم همه اینها، در معرض انتخاب دیگری بود که در نهایت دگردیسی ملایم جامعه را به سوی حقیقت میسر میساخت، هر چند کنشگریهای او درنگاه همترازان و بزرگان مکه از وجاهت قابل دفاعی برخوردار نبود. مقاله پیش رو، با عنایت به این پرسش کانونی که ابوطالب در چالش سنت و حقیقت چگونه عمل کرد و آیا در حمایت از پیامبر$ دغدغه حقیقت داشت یا به حکم موقعیت اجتماعی و فرهنگی، حمایت از عصبه عشیره/ قبیله، میکوشد بر مبنای تئوری انتخاب گِلَسِر که تلاشی برای تبیین اقدام آدمیان در برگزیدن مسیر زندگی براساس نیازهای پایهای است، با روش تاریخی و تحلیل مضمون، پاسخ قابل دفاعی برای آن عرضه کند، بی آنکه بر کشمکشهای عقیدتی اصراری ورزد. فرضیه مقاله آن است که کنشگریهای او در مواجهه با پیشآمدها، تابع حقیقتخواهی شکل میگرفت نه دفاع از سنت. البته نویسنده اذعان دارد که درباره ابوطالب، کنشها و گرایشهای عقیدتی او آثار فراوانی پدید آمده، اما از منظر نوشته حاضرکه رویکردی انسانشناسانه و فراتر از نگرههای دینی دارد، هنوز بایسته بحث و گفتگو است.