گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه بین المللی امام خمینی،
چکیده
یکی از مهمترین ادوار تاریخ سازمان روحانیت و نهاد مرجعیت دینی شیعه، دوره میان سالهای 1266 ـ 1380هـ/1229ـ1340ش است. در این دوره مرجعیت دینی شیعه با گذار از تعدد و تکثر پیشین، با عنوان مرجعیت تامه یا عام در یک مرجع کل جمع شد و اکثر مجتهدان دیگر در حکم وکلای این مرجع تام قلمداد شدند. این مرجع تامه معمولاً از حیث دانش و دیانت و مقبولیّت عام و نیز اقتدار و نفوذ کلام در موقعیت ممتازی قرار داشت و عملاً در رأس سازمان روحانیت شیعه نیز جای میگرفت. با این وصف، در هنگام فوت یک مرجع تامه، آنچه فوریت مییافت و معمولاً محل مناقشه بود، سازوکار نظام جانشینی بود. از آنجا که در این دوره، معمولاً بحث از جانشینی خواسته یا ناخواسته پس از فوت یک مرجع تامه همواره محل بحث و جدل بوده، در پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل چارچوب و چگونگی نظام جانشینی در نهاد مرجعیت تامه پرداخته شده است. در واقع این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که پس از فوت یک مرجع کل، جانشین او بر مبنای چه سازوکاری انتخاب میشده و چه رویهای در این زمینه دنبال میشده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که گرچه برای انتخاب شایستهترین جانشین مرجعیت کل معمولاً ضوابط مشخصی وجود داشت، اما رَویه واحد و ثابتی مقرر نبوده و همین مسأله نیز مهمترین عامل گسستگیهای پدید آمده در نهاد مرجعیت تامه در دوره مورد نظر بوده است.