بررسی و تحلیل مفهوم دموکراسی نزد اندیشمندان جهان اسلام (تشیع و تسنن)، با تأکید بر آراء علی شریعتی و اقبال لاهوری

نوع مقاله : مقاله ترویجی

نویسندگان

1 گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه بین المللی امام خمینی،

2 دانش آموخته دکتری رشته علوم سیاسی

چکیده

از نظر سیاسی مفهوم دموکراسی یکی از پرکاربردترین و مناقشه‌انگیزترین مفاهیم نزد اندیشمندان جهان، در چند سده اخیر بوده است. در این میان اندیشمندان مسلمان، هم در جهان تشیع و هم در جهان تسنن، هر کدام با توجه به زمینه‌ها و پیشینه‌های مختلف نظری، مذهبی، فلسفی، تاریخی، اجتماعی و ملی خود، به تحلیل و بررسی این مفهوم مهم سیاسی پرداخته‌اند. در این میان علی شریعتی و محمد اقبال لاهوری از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان جهان اسلام هستند، که هر کدام از منظری متفاوت به مفهوم دموکراسی و نسبتش با مفاهیم و مضامین اسلامی پرداخته‌اند. پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که شریعتی و اقبال در راستای امکان برقراری حکومت دموکراتیک در جوامع اسلامی، چه نوع خوانشی از دموکراسی داشتند؟ وجوه افتراق و اشتراک این دو خوانش چیستند؟ بر مبنای یافته‌های پژوهش، شریعتی با تمرکز بر این نکته که برقراری دموکراسی آن‌گونه که در غرب رایج است، در کشورهای توسعه‌نیافته ممکن نیست، نوعی از دموکراسی را تئوریزه کرد که آن را «دموکراسی متعهد» می‌نامید. در سوی دیگر، اقبال با تأکید بر وجه روحانی که لازمه برقراری هر نوع حکومت دموکراتیک در جوامع اسلامی است، بر «دموکراسی روحی» تأکید می‌ورزید. گرچه هر دو اندیشمند  نوگرا در نهایت محاسن حکومت‌های دموکراتیک را تصریح می‌کردند، اما استدلال شریعتی در این زمینه بیشتر نظری و جامعه‌شناختی و استدلال اقبال تاریخی و فقهی‌تر بود.

کلیدواژه‌ها